خیلی وقتها سفر به اصفهان برای بعضی از ایرانیها سفری کلیشهای به نظر میرسد. در ادامه یکجور راهنمای شهرگردی برای اصفهان آماده کردهایم. در این راهنما با ۱۵ پیشنهاد اصفهانگردی روبرو میشوید تا بتوانید اصفهان را دوباره از نو تجربه کنید.
فراموش نکنید برای رزرو سوئیت در سراسر ایران مخصوصا اصفهان به سایت پینورست سری بزنید. ما اقامتگاههای مناسب را برای شما گلچین کردهایم که با خیال راحت و بدون احساس سردرگمی انتخاب کنید و با خیال راحت اصفهان و بازارهای زیبایش را بگردید.
باغ گلهای اصفهان، باغ گیاهشناسی است یعنی نباید انتظار فضای سنتی و باغهای قدیمی و تاریخی را داشته باشید.
گلخانهی کاکتوس این باغ ارزش دیدن دارد. اگر حوالی زاینده رود (پل بزرگمهر) بودید، میتوانید برای یکی دوساعت ریلکس کردن به باغ گلهای اصفهان بروید.
کوه صفه دیوارههایی دارد که جان میدهد برای کوهنوردی. یک مسیر یکی دو ساعته که مخصوصاً آخر هفتهها شلوغ میشود.
با تلهکابین هم از کوه میشود بالا رفت و اگر از بومیها بپرسید میتوانید آدرس چشمهای در همان اطراف را پیدا کنید تا با نوشیدن آب سرد و تازهی چشمه سرحال بیایید.
ناژوان (یا ناژوون به تلفظ محلی) پارک جنگلیای در غرب اصفهان است که برای پیادهروی و وقتگذرانی با خانواده عالیست. از پارک و شهربازی گرفته تا قایقرانی و اسبسواری و استخر و تلهکابین.
آکواریوم بزرگ اصفهان در ناژوان با آکواریومهای معروف دنیا قابل مقایسه نیست اما اگر دلتان هوس دیدن کوسه کرده ما جای بهتری در ایران نمیشناسیم.
البته باغ پرندگان اصفهان هم همان حوالیست که باید در روزهای غیر از تعطیلی به سراغش بروید تا صدای چهچه پرندهها به گوشتان برسد.
زایندهرود بزرگترین رودخانهی ایران است. یا اقلاً بزرگترین رودخانهی ایران بود. کلی پل تاریخی در این مسیر است (زایندهرود ۱۱تا پل دارد که ۵ تایش تاریخی است). حتی اگر موقعی سفر کنید که رودخانه خشک باشد باز دوچرخهسواری از زیر پلهای زایندهرود ارزش تجربه دارد.
منتهی گاهی سرریز آب سد به اصفهان برمیگردد و خاطرهی زایندهرود را زنده میکند. در این مواقع هم دوچرخهسواری در کنار رودخانه لذتبخش خواهد بود.
پس با خودتان کارت شناسایی ببرید و از ایستگاههای کرایهی دوچرخه یکی قرض کنید.
موقع رکاب زدن به چهرهی اصفهانیها نگاه کنید که چقدر از بودن گهگاهی این رودخانه خوشحال میشوند. تقریباً کل مسیر ۳۵ کیلومتری از پل قدیمی شهرستان در قسمت جنوبی شهر تا پل عظیم سی و سه پل و قسمتهای شمالی رودخانه، برای دوچرخهسواری مناسب است.
پیشنهاد دوم ما برای دوچرخهسواری پارک میرزا کوچک خان است که در حوالی زایندهرود یک مسیر عالی برای دوچرخهسواری دارد که به ناژوان متصل میشود.
در یکی از تیمچههای میدان نقش جهان معروف به چاه حَج میرزا، چایخانه و سفرهخانهی سنتیای است که خیلی فضای جالبی دارد.
اینجا را فقط محلیها و کسبهی بازار می شناسند و مخصوصاً آخر هفتهها شلوغ و پر از مشتری است.
از در و دیوار چایخانهی آزادگان کلی عتیقهی جالب آویزان شده که باعث شده یک حس نوستالژیک و غریبی به آدم دست بدهد.
در آزادگان هم چای و هم کباب کیف میدهد.
میدان امام (میدان شاه سابق) یکی از بزرگترین میدانهای دنیاست.
همان اطراف کلی مغازهی سوغاتیفروشی و صنایع دستی هم پیدا میشود که بعد از گردش با درشکه میتوانید بهشان سر بزنید.
گشتن در حوالی میدان نقش جهان مثل سفر با ماشین زمان به عصر جادهی ابریشم و مردم عصر صفوی میماند. بستنی زعفرانی و فالودهی سنتی میتواند حسن ختام گردشتان باشد.
مسجد امام هم در کنار میدان امام است. مسجدهای زیبای بسیاری در سرتاسر دنیا هست. اما این مسجد گویی از جهانی دیگر آمده. شاهکاری در تاریخ معماری که انگار «هزار و یکشبی»ترین عبادتگاه دنیاست.
بیشتر بخوانید: مسجد امام اصفهان: آسایش یک گردش شیرین
کاخ شش طبقهی عالیقاپو هم قدمتش به زمانهی شاه عباس افسانهای میرسد. حتی حالا هم بهترین نمای نقش جهان را باید از فراز عالیقاپو دید.
بیشتر بخوانید: کاخ عالی قاپو اصفهان ؛ بهترین نمای اصفهان را ببینید
حلیم بادمجان و خورش ماست و بریانی اصفهانیها در رستورانهایشان پیدا میشود. برای خوردن کال جوش و قیمهریزه و سرگنجشکی و بقیهی غذاهای سنتی باید مهمان خانهی اصفهانیها باشید.
منتهی از همهی اینها معروفتر بریانی است که حکم همبرگر سنتی اصفهانیها را دارد. معروفترین بریانیهای اصفهان یکی بریانی حاج محمود شفاعت در حوالی سبزه میدان یا همان میدان کهنه است.
بریانی گلستان خیابان سپه هم یکی دیگر از بریانیهای درجه یک است.
بریانی بیشه هم در حوالی سیوسه پل توصیه ویژه میشود. البته بریانی اعظم بین توریستها از همه معروفتر است و چند شعبه دارد.
بریانی را باید با دوغ میل کنید تا حظ کامل ببرید. کنار بریانی شش گوسفند و آبگوشت بریانی هم میچسبد.
از بومیها سراغ دوغ و باقلوای سه راه سیمین را هم بگیرید. اگر میخواهید به سبک اصفهانی فلافل بزنید هم چهار راه وکلا راست کار شماست. آش و لبو و بلال هم مرکزش خیابان فردوسی است.
فست فودهای ارمنیهای اصفهان هم به خاطر کیفیت سوسیس کالباسهایشان مشهور هستند. میتوانید در جلفا سراغ ساندویچی آرابو و پیتزا گارنی را بگیرید.
یکی از جاهای نسبتا ناشناختهی اصفهان هم کافه هوگر است که در یک خانهی قاجاری قدیمی بنا شده. شاید به نظرتان عجیب برسد ولی کشک بادمجان و کالهجوش هوگر حرف ندارد.
بین رستورانها رستوران لوکس شهرزاد در مجموعهی ترنج خوب است. هتل عباسی هم برای کسانی که مشکلی با یکذره بیشتر خرج کردن ندارند، پیشنهاد خوبیست. مخصوصاً اگر دلتان بخواهد در دل یک کاروانسرای ۳۰۰ ساله آش رشتهی اعلا بخورید.
رستوران ملک سلطان جارچی باشی هم در اصل یک حمام تاریخی است که حالا موقع شنیدن صدای آب میتوانید مشغول صرف غذا شوید.
باغهشت بهشت هم یکی از آثار تاریخی مربوط به صفویان است که حتماً اسمش را نشیدهاید.
هشت بهشت به نوعی حرمسرای شاهان صفوی بوده. بهش «هشت در بهشت» هم میگفتند (بهشت البته در روایت اسلامی هفت در دارد).
سوگلیهای حرم در این عمارت جمع میشدند و به صدای چهچه بلبلهای باغ گوش میدادند.
موقع دیدن این بنا حس میکنید که وارد حریم خصوصی شاههای صفوی شدهاید. در هشت بهشت دنبال نقاشیهای گل و پرنده و سیاحان اروپایی بگردید و محو تماشای آینهها و ستونهای چوبی بلند بشوید.
نور طبیعی اینجا برای عکاسی جان میدهد.
پل خاجو بهترین نمونهی معماری ایرانی در پلسازی است ولی لازم نیست حتماً به عشق معماریاش بهش سر بزنید.
در شبهای جمعه خاجو محل گردش و گردهمایی است.
یکدفعه آوازخوانی شروع میشود و تا طلوع آفتاب هم از سرتان بیرون نمیرود. طاقهای پل خاجو در این شبها محل پیچیدن صداها و آرزوها و رویاهاست.
بیشتر بخوانید: سفرنامه: گشتی در اصفهان – از مشکل فینکردن تا نازیها
شاه عباس ارمنیهای تبعیدی از عثمانی را در جلفای اصفهان گرد هم آورد. از آن موقع میدان جلفا مرکز ارمنیهایی شده که از نخجوان کوچ کردهاند.
کلیسای وانک در دل همین منطقهی جلفا است. دیدن نقاشیهای داخل این کلیسا و مجموعهی انجیلهای عتیقهاش حتماً لذتبخش خواهد بود.
مخصوصاً اگر تا به حال هیچ کلیسایی نرفته باشید. اما اگر از خیر رفتن به کلیسای وانک هم گذشتید دیگر از کلیسای بتلهم و نقاشیهایش اصلاً نگذرید.
کافهها و صبحانهها و رستورانهای جلفا هم خیلی دنج و دوستداشتنی هستند.
بیشتر بخوانید: کلیسای وانک ، عبادتگاهی نقاشی شده با داستان های کتاب انجیل
دلتان یک کوهپیمایی ۲۰ دقیقهای میخواهد؟ در غرب اصفهان آتشکدهی قدیمیای است که بر روی کوه بنا شده.
محلیها بهش آتشگاه میگویند. اگر وسط این آتشکده بنشینید یکدفعه نمای پانارومای زایندهرود را میبینید که احاطهتان کرده. این آجرها از زمان ساسانیان باقی ماندهاند. اگر از تاریخ متنفر هم باشید نباید مشاهدهی افق شهر اصفهان از بالای آتشگاه را در دم غروب از دست بدهید.
یادتان نرود که قبل از رفتن به سمت آتشگاه کفش خوبهتان را بپوشید و با خودتان بطری آب هم همراه داشته باشید چون آن حوالی مغازه به راحتی پیدا نمیشود.
رستوران جزیره هم اطراف آتشگاه جای دنجی برای غذا خوردن قبل از برگشتن به دل شهر است.
خیلیها ممکن است موقع شمردن دیدنیهای اصفهان، برجهای کبوترخانه را از قلم بیندازند. حتی ممکن است اگر آن حوالی بروید احساس کنید تمام برجها بستهاند و امکان بازدید ندارند. ولی معمولاً با پرداخت یک مبلغ اندک درهای کبوترخانه را برایتان باز میکنند.
داخل کبوترخانهها جان میدهد برای عکس گرفتن. بیشتر این کبوترخانهها در قرن هفدهم ساخت شدهاند. قبلاً در بعضی از برجها تا ۱۴۰۰۰ کبوتر نگهداری میشدند.
دویست سیصد سال پیش کودی که از کبوترها به دست میآمد به علت نیتروژن بالایش خیلی ارزش داشت.
آن موقع کشت خربزه و خیار به کود کبوتر وابسته بود. به همین خاطر برجهای بلندی میساختند که ۱۰ تا ۲۰ متر قطر داشتند. خود این برجها با ساختار کندوییشان هنوز جذابیتشان را حفظ کردند. امروز منطقهی مرداویج اطراف کبوترخانهها، محل گشت و گذار است.
اگر با ماشین به سمت برجها بروید میتوانید طوری برنامهریزی کنید که سری به مرداویج هم بزنید.
اگر شما هم از بچگی شیفتهی داستانهای مربوط به منارههای منارجنبان بودید و هیچوقت اصل ماجرا را باور نکردید، حالا فرصت خوبیست که یک سر به اصفهان بزنید و لرزیدن منارهها را تماشا کنید.
هر یک ساعت و نیم یکبار شخصی بالای یکی از برجها میرود و دیوارش را میلرزاند و بلافاصله برج دیگر میلرزد و زنگش به صدا در میآید. حتماً شنیدهاید که علت این لرزش پدیدهی تشدید است چون برجها فرکانس طبیعی یکسانی دارند، لرزیدن هر کدام باعث لرزش برج دیگر میشود.
البته اگر هنوز به نظرتان تخیلی میرسد، باید حتماً بروید و تماشا کنید.
بیشتر بخوانید: منارجنبان اصفهان، مناره هایی چون دستانی لرزان در پی اتحاد
لیست ما تمام شد ولی به نظر میرسد هنوز کلی کار هست که میتوانید در اصفهان نصف جهان انجام بدهید تا سیاحت کنید و خوش باشید.
بیشتر بخوانید: راهنمای خرید از اصفهان – مثل اصفهانیها خرید کنید
پیشنهادهای پینورست برای تاریخبازها موزهی موسیقی اصفهان، انگورستان ملک التجار و مقبره صائب است.
موزه موسیقی اصفهان در نزدیکی کلیسای وانک قرار گرفته است. اینجا میتوانید ساز مورد علاقهتان را بخرید، بیشتر از سیصد ساز ایرانی را ببینید که در هیچجای دیگر دنیا امکان دیدنشان را ندارید، به اجارهای موسیقی زنده گوش بسپارید و از همه مهمتر در تالار سازسازی ساخته شدن سازهای مختلف را تماشا کنید.
انگورستان ملک التجار یک عمارت قدیمی از دوران قاجار است. اینجا میتوانید اوج هنر گچبری و تزئینات معماری اصفهان را از نزدیک تماشا کنید. این خانه در دوران ناصرالدین شاه توسط ملک النجار ساخته شد و به تعزیه اختصاص یافت و برای همین هم سفرهخانه و حوض زیبایی دارد که نمایشهای مختلف در آن به اجرا در میآمده است.
مقبره صائب مقبره صائب تبریزی است. شاید برایتان سوال شود که چطور صائب تبریزی سر از اصفهان در آورده است؟ او شاعر معروف دوران صفوی بود که در تبریز متولد شد و در نهایت به پایتخت صفویان سفر کرد و همانجا ماندگار شد. مقبرهاش در محله لنبان اصفهان یک باغ زیباست که میتوانید از گردش در آن لذت ببرید.
منتهی اگر یک ذره ماجراجوتر باشید میتوانید خانهی میرفندرسکی را امتحان کنید.
این خانهی قدیمی با معماری رازآمیزش چندین آرامگاه معروف دارد که یکیشان سردار اسعد بختیاری است که فاتح تهران بوده. عبدالحسین سپنتا کارگردان اولین فیلم صامت ایرانی هم اینجا دفن شده. حالا جالب است بدانید که این قبرستان به تخت فولاد هم معروف است.
چند داستان جالب در اینباره وجود دارد. یکی این که میگویند در عهد ایلخانان مغول یک پهلوان فولاد بازو اینجا زندگی میکرده. روایت جالب دیگر در مورد آرامگاه حکیم میرفندرسکی است. چون ایشان کیمیاگر بوده، میگویند اگر جسمی با بدنش تماس پیدا میکرده، تبدیل به طلا میشده و برای جلوگیری از سوءاستفادهی عوام قبر را با سرب و فولاد بستهاند.
سنگقبرهای این قبرستان بر اساس ارج و قرب متوفی مشخص میشده. هر کسی که وضعش خوب بوده یا شهرت داشته، سنگ مرمر سفید یا قرمز و یشمی روی آرامگاهش گذاشتهاند. متناسب با حرفهی هر شخص هم ابزار کارش روی سنگ علامت میخورده. مثلاً وردنه، سیخ، قلاب.
بعضی از قبرها هم هم حفرهای دارند که میشود درشان آب ریخت. باز حکایت عجیبی که در این مورد وجود دارد آرامگاه خوشنویس معروفی به نام درویش عبدالله است. در حوضچهی روی سنگ قبر او آب میریختن تا خوشنویسان بعدی قلمشان را به آن آب آغشته کنند.