شاید برای همتون پیش اومده باشه که یه دسته پرنده رو در حال پرواز دیده باشید که انگار خیال نشستن ندارند و اینقدر دور میشن که نمیشه دیدشون. اگر هم اهل رفتن به طبیعت نیستید و بیشتر علاقه به سفرهای لوکس و شهرگردی دارید شاید چند تا سار رو دیده باشید که روی سیم برق یا شاخهای نشستند و دارن سر و صدا میکنند یا یه پرنده سفید و سیاه که دم دراز داره و کنار حوض تو پارک یا روی چمنها راه میره و دم بلندش رو تکون میده و چند قدم میره جلو و باز میایسته. حالبه که بخاطر همین رفتار تکون دادن دم، اسمش دمجنبانک شده. خب حالا به نظرتون اون دسته پرنده کجا میرفت؟ این سارها یا دم جنبانک همیشه تو شهر هستند؟ برای جواب دادن به این سوال ساده باید یه کم در مورد زندگی پرندهها صحبت کنیم.
اگه حوصله دارید بیشتر در مورد پرندهها بدونید باید یه کم برگردیم عقب. البته یه کم نه…. خیلی زیاد برگردیم عقب. برگردیم به 150 میلیون سال قبل زمانی که خیلی از دایناسورها که به تدریج منقرض شده بودند و سر و کله یه سری موجودات دیگه روی زمین پیدا شده بود.
مثلا جانوری که ما درموردش میخواهیم صحبت کنیم هم یه ساختار پر مانند روی دست های بلندش داشته و هم آرواره و دندان. یه چیزی شبیه به خزندههای پرنده در زمان دایناسورها ولی نه مثل گونههایی که قبلا روی زمین بودند و پردهی تقریبا پوستی با قابلیت ارتجاعی روی بالشون رو پوشونده بود، بلکه این بار، ساختار جدیدی شبیه به پر جایگزین بالهای قبلی شده بود.
برای اینکه پردهی پوستی و قابلیت ارتجاعی رو متوجه بشید یه خفاش رو در نظر بگیرید. بال های خفاش پرده پوستی که جنسی شبیه به چرم داره و دارای رگهای خونی هست و هیچ پری هم نداره ولی به راحتی بالهاش رو باز و بسته میکنه و با اینکه یک پستاندار هست ولی میتونه پرواز کنه.
فسیلهای یافت شده از این پرندهی باستانی که باعث توجه زیاد دانشمندها شد و اسمش رو گذاشتند آرکئوپتریس، باعث شد دایناسورها رو اجداد پرندههای امروزی بدونند. پس درسته دایناسورها منقرض شدند ولی پرندههای امروزی از نسل اون ها هستند. خب برگردیم به سوال اصلیمون. برای جواب دادن به این سوال باید خودمون رو بگذاریم بجای پرندهها.
فکر کنید هوا تابستونیه ولی نه خیلی گرم و ما هم تو یه منطقه سرسبزیم و همه چیز هم عالیه. تابستون به آخراش میرسه و کمکم داره طول روز کم میشه و هوا هم خنک و خنکتر تا جایی که گل و گیاه کمتر شده و حشرهها هم که غذای خیلی از پرندهها هستند اینقدر کم شدن که خیلی ها گرسنه میمونن و سردشون هم میشه.
خب معلومه اینجا دیگه جای موندن نیست و باید رفت به دنبال آب و هوای بهتر که قدیمیها بهش میگفتند قشلاق. پس پرواز میکنیم به سمت این مناطق که آب و هوای گرم و معتدل دارن و تو زمستون هم میشه راحت غذا پیدا کرد. البته مسیر طولانی هست و بعضیها وسط راه فرود میان و چند روزی استراحت میکنند و شایدم هم اگر شرایط براشون خوب موند مدت بیشتری موندن.
به هر حال از اونجایی که برای عبور از سرزمینهای مختلف نیازی به اجازه و گرفتن ویزا نداریم آزادانه به مسیرمون ادامه میدیم. بعضی ها به طور غریزی مسیر رو بلدند و راه رو پیدا میکنند و بعضی دیگه هم با استفاده از تجربه افراد مسنتر گروه به مقصد میرسند. وقتی همه رسیدند میتونیم چند ماه با خیال راحت اینجا بمونیم و غذا پیدا کنیم.
حالا چند ماهی گذشته و طول روز در حال زیاد شدنه و زمستون رو به اتمام هست و هوای این مناطق داره گرم و گرمتر میشه. کمکم زمان سفر برگشت رسیده و باید آماده رفتن به ییلاق شد. بزرگترها تا چند ماه دیگه باید به فکر جوجههای جدید باشند و بچهها که حالا دلشون برای سرزمینهای مادریشون که توی اون به دنیا اومدن خیلی تنگ شده برای برگشت بیقراری میکنند.
همین شوق به برگشت باعث میشه مسیر چند هزار کیلومتری که اومده بودیم رو با وجود سختی های زیاد طی کنیم و به برگردیم به سرزمینهای زادآوری. از اینجا به بعد میتونید از نقش پرنده خارج بشید چون به زمان تخمگذاری نزدیک میشیم و باید روی تخم خوابید و بعدش هم به جوجه ها غذا داد که از عهده ما بر نمیاد.
این داستان پرندههای مهاجره ولی آیا همه به همین صورت مهاجرت میکنند؟ طبیعتا نه چون آب و هوا و اقلیم و زیستگاههای زمین شرایط متفاوتی دارن و موجودات به روشهای مختلفی با آن سازگار شدند. مثلا خیلی از پرندهها مثل گنجشکهایی که میبینیم یا کلاغها و کبوترهای چاهی و قمریها مهاجرت نمیکنند چون نیازی به این کار ندارند و چون در اقلیمهای معتدلتر به سر میبرند و تونستند خودشون رو با شرایط مختلف سازگار کنند.
یادمون نره که مهاجرت هزینههای سنگینی داره. پرندهها باید برای دو سفر طولانی در سال آمادگی زیادی داشته باشند. هر بار باید ذخیره چربی خودشون رو تا حدی بالا ببرند که هم از آمادگی بدنی اونها کم نکنه و هم بتونه تو شرایط سخت مهاجرت طولانی جوابگوی مصرف بالاتر انرژی و یا کم غذایی باشه. به همین خاطر پرندههایی که تازه به مقصد میرسند درصدی از وزن بدنشون رو از دست میدن و دوباره باید تلاش کنند به شرایط ایدهآل برگردند.
حالا به همه این سختیها شرایط بد آب و هوایی مثل طوفان و باد و بارون و رعد و برق رو هم اضافه کنید و بدتر از اون شکار توسط انسانها یا تخریب زیستگاههای پرنده ها توسط ما که وقتی بعد این همه راه برمیگردند میبینند خونه و زندگیشون از دست رفته و جایی برای زندگی ندارند.
به همین خاطر هر سال برای آگاهی بخشی در مورد پرندههای مهاجر و تلاش برای حفظ اونها دو بار در سال یعنی دومین شنبه از ماه می که طبق تقویم ما میشه در نیمه دوم اردیبهشت و یک بار هم در دومین شنبه از ماه اکتبر که اون هم در نیمه دوم آبان هست، روز پرندگان مهاجر در سراسر دنیا گرامی داشته میشه. ما هم در ایران طی چند سال اخیر با این رویداد جهانی همراهی میکنیم.
پس تا این جا متوجه شدیم یه سری از پرندهها مهاجرند و یه سری مقیم و در مورد دلایل مهاجرت هم صحبت کردیم. همونطور که اشاره کردیم پرندهها بعد از مهاجرت پاییزه مدتی رو در سرزمین های گرمتر با فصل سرد که هوای معتدلی داره سپری میکنند و بعد از مهاجرت بهاره به سرزمینهای زادآوری خودشون میرسند و فصل گرم با هوای معتدل رو در اونجا به سر میبرند. به گروه اول میگن مهاجر زمستان گذران و به گروه دوم میگن مهاجر تابستان گذران.
جالبه بدونید که کشور ما از نظر جغرافیایی و نوع اقلیم در منطقهای قرار داره که در مسیر مهاجرت پرندههایی که از مناطق شمالی کره زمین یعنی پایین قطب شمال که کشور روسیه است به مناطق مرکزی در اطراف خط استوا و یا جنوب اون در قاره آفریقا میرن هست. یعنی ما شانس دیدن پرندگان مهاجر عبوری رو در بهار و پاییز داریم که خودش خیلی در تنوع پرندگان کشورمون تاثیر گذار هست. پس الان با سه تا مفهوم مهاجر زمستانگذران، مهاجر تابستانگذارن (زادآور) و مهاجر عبوری آشنا شدیم.
الان میخوام در مورد بعضی گونههایی از پرندگان که به کشور ما میان و اینکه زمستانگذران اند یا تابستانگذران (زادآور) و یا مهاجر عبوری و در چه زیستگاههایی میشه اونها رو دید با ذکر چند مثال صحبت بکنم.
خوشبختانه تا حالا حدود 560 گونه پرنده در لیست پرندگان ایران دیده میشه که هر سال شاهد افزایش این تعداد هستیم. این افزایش به دو دلیل عمده اتفاق میفته؛ اول اینکه تعداد کسانی که به پرندگان علاقهمند اند و برای دیدن پرندگان آزاد و وحشی در طیعت تلاش میکنند در حال زیاد شدنه و این یعنی چشمها و گوشهای بیشتری در جستجوی پرندههاست و احتمال دیده شدن یه پرنده که تا حالا دیده نشده بوده بیشتر شده و دلیل دوم تغییرات اقلیم جهانیه که باعث گسترش پراکَنش برخی گونهها به عرضهای جغرافیایی بالاتر شده و یه پرنده گرمسیری حالا تک و توک در کشور ما هم دیده میشه. البته حتما دلایل دیگری در تغییر پراکَنش گونهها وجود داره که در حوصله این مطلب نیست.
شناخته شدهترین پرندگان مهاجر پرندگان آبزی و کنارآبزی هستند. آبزی یعنی در آب دیده میشه و اگر جایی آب نباشه اونجا رو برای موندن انتخاب نمیکنه. پرندگان کنارآبزی هم به آب وابسته اند ولی کمتر و توی خشکی هم دیده میشن.
اردک ها و غازها آبزی اند و پرندگانی مثل حواصیلها و آبچلیکها کنار آبزی. این پرنده ها غالبا از سمت سیبری و شمال روسیه برای زمستانگذرانی به سمت آفریقا میرن و بعضیهاشون هم مدتی در کشور ما برای استراحت و تغذیه میمونند و حتی برخی در کشور ما زمستانگذرانی میکنند. از اونجایی که زیستگاههای آبی در کشور ما بیشتر در استان های شمالی و جنوبی هستند، در این مناطق انتظار دیدن پرندههای آبزی و کنار آبزی بیشتر هست.
حالا به معرفی معروفترین و مهمترین تالابها رو که بعضی از اونها ارزش بینالمللی دارند و در کنوانسیون جهانی تالابها که در سال 1349 در شهر رامسر کشور خودمون منعقد شد نام برده شده و به همین دلیل بهش کنوانسیون رامسر هم میگن میپردازیم و از شمال غرب کشور شروع میکنیم و بعد به سمت جنوب میریم.
در استان آذربایجان غربی تالاب بینالمللی ارومیه معروترین و مهمترین تالاب شمال غرب کشوره که البته به دلایل متعددی که همش مربوط به فعالیتهای انسان میشه دریاچهی بینظیر ارومیه حال و روز خوبی نداره و بسیاری از مناطق بکر اون خشک شده و پرندههای کمتری به این تالاب میان.
در گذشته نه چندان دور بزرگترین کلونی زادآوری فلامینگو که با شوری آب مشکلی نداره، در این دریاچه بود ولی الان چند سالی هست به دلیل خشکی خبری از سر و صدای جوجه فلامینگوها نیست و این زیستگاه منحصر به فرد رو تا حدود زیادی از دست دادیم.
علاوه بر فلامینگوها کاکاییها که مردم عادی به نام مرغ دریایی اونها رو میشناسند و پرستوهای دریای هم در جزایر دریاچه ارومیه زادآوری داشتند و کلونیهای بزرگی رو تشکیل میدادند.
بعضی از پرندهها اجتماعی هستند یعنی دوست دارند در کنار هم زندگی کنند و آشیانههای نزدیک به هم داشته باشند. به این محلهای اجتماع میگن کلونی. با این ترفند امنیت آشیانهها در مقابل شکارگرها بالاتر میره و شانس زنده موندن جوجهها افزایش پیدا میکنه که باعث پایداری جمعیت یک گونه میشه.
بیشتر بخوانید: دریاچهی ارومیه ؛ یادگار زنده عبور قرنها
البته جانداران و در مورد بحث ما پرندهها از ترفندهای مختلفی برای بقای نسلشون استفاده میکنند مثلا پرندههای شکاری مخصوصا عقابها استراتژی کاملا متفاوتی دارند به این صورت که در زمان زادآوری هر جفت قلمرو بزرگی برای خودشون دارند و اگر پرندهی شکاری دیگهای به اون وارد بشه بهش حمله میکنند و تعقیبش میکنند تا از قلمرو اونها خارج بشه.
دریاچه ارومیه یک حوزه آبریز محسوب میشه که یعنی تمام آب حاصل از بارشها و سایر آبهای جاری در اون حوزه در نهایت به دریاچه ارومیه میریزه. این دریاچه چند تالاب اقماری در اطراف خودش داره. در جنوب دریاچه ارومیه و اطراف نقده چند تالاب که آب شیرین و لب شور که یعنی هم شور و هم شیرین هست ولی درصد نمک اونقدر زیاد نیست که کاملا شور باشه قرار دارند به نامهای شورگل، یادگارلو و درگهسنگی که وضعیت اونها هم خیلی تعریفی نداره و خیلی از ماهها خشک میشن.
ولی تالاب کانی برازان که اون هم در جنوب دریاچه ارومیه و در شرق نقده و شمال مهاباد هست وضعیت بهتری داره و به عنوان بهترین منطقه برای زمستانگذرانی پرندههایی مثل گونههای مختلف غازسانان (غازها، اردکها و اردکهای غازنما)، کشیمسانان، پلیکانسانان (اکراس، پلیکانها و حواصیلها)، درناسانان (درناها و یلوهها)، آبچلیکسانان (آوُسِتها، گِلاریولها، سلیمها، آبچلیکها که خود شامل گروههای آبچلیکها، پاشلکها، گیلانشاهها، تلیلهها، آبچلیکهاکاکاییها و پرستوهای دریایی) و سایر پرندگان از جمله پرندههای شکاری و گنجشکسانان هست. عروسغاز از راسته غازسانان که به تعداد بسیار کمی دیه میشه و خبری از دستههای بزرگشونن نیست و اردک سرسفید و اردک مرمری از میان اردکسانان مهمترین گونههایی هستند که دارای ارزش حفاظتی اند و در این تالاب دیده میشن.
در استان گیلان مجموعه تالاب بین المللی انزلی شامل سه تالاب غربی، مرکزی و شرقی از ردهی تالابهای ساحلی اند که نفسهاشان به شماره افتاده و تالابهای سلکه و سیاه کشیم که وضعیت بهتری نسبت به سه تالاب انزلی دارند هست.
ورود گیاه غیر بومی و مهاجم آزولا از طرف نهادهای دولتی برای تامین علوفه دام و خودکفایی بدون مطالعات اثرات زیست محیطی باعث ایجاد لایهای از این گیاه روی آب شده که به همراه گونهی غیر بومی مهاجم لاله مردابی مانع از نفوذ نور خورشید و زمینهساز کمبود اکسیژن محلول در آب شده که بقای جانوران آبزی مانند ماهیان را با خطر جدی مواجه کرده و باعث تغییر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب شده.
همچنین ورود فاضلاب و پساب و همچنین سموم و کودهای شیمیایی شالیزارها و زمینهای کشاورزی موجب افت کیفیت آب و مشکلات عدیدهای شده است. بعلاوه با رشد شهرنشینی و شکار پرندگان، این مجموعه امنیت کمتری برای پرندگان مهاجر دارد و به همین دلیل بسیاری از گونههای پرندگان که در گذشته برای زمستانگذرانی به این تالاب میاومدند، مناطق مجاور مانند تالاب بینالمللی دهانه سفید رود (بوجاق) در نزدیکی بند کیاشهر و تالاب بین المللی امیرکلایه را برای زمستانگذرانی انتخاب میکنند.
در گذشته هر ساله دستههای غاز پیشانیسفید در این منطقه زمستانگذرانی داشتند که در سالهای اخیر تعداد آنها به شدت کاهش یافته و در بعضی سالها مشاهده نمیشوند. همچنین گزارشهایی از زمستانگذرانی درناهای سیبری در گذشته از این مناطق موجود است. با این وجود این مناطق پذیرای هزاران پرنده مهاجر مانند غازهای خاکستری و اردک ها است. پرندگان شکاری مانند عقاب دریایی دم سفید نیز در این مناطق زمستانگذرانی داره که بزرگترین عقابی هست که در ایران قابل مشاهده است.
در بهار و تابستان پرستوهای دریایی در مجموعه تالاب بینالمللی انزلی زادآوری دارند که مشاهدهی آنها در حال شیرجه برای شکار ماهی و تغذیه جوجهها بسیار هیجان انگیزه. همین طور اسکوای قطبی که به ندرت در فصل زمستان و هنگام مهاجرت در بهار در این مناطق دیده میشه و با دنبال کردن ماهرانه و پرواز آکروباتیک غذای پرندههایی مثل کاکایی یا پرستو دریایی ماهی که شکار کردند رو ازشون میگیره و به همین خاطر به اسکواها لقب دزد دریایی دادند.
غازهای خاکستری در تالاب بین المللی دهانه سفید رود (بوجاق)
در استان مازندران نیز شرایط از بین رفتن تالابهای زمستانگذرانی پرندگان مثل توسعه شهرها و روستاها و فروش زمینهای شالیزارها جهت تبدیل به مناطق مسکونی، آلودگی آب و شکار بی رویه و بدون ضابطه موجب شده مجموعه تالاب بینالمللی فرویدونکنار، ازباران و سرخرود که در گذشته یکی از بهترین زیستگاههای زمستانگذرانی پرندگان آبزی و کنار آبزی بوده با تهدید جدی مواجه بشن.
هم اکنون این منطقه که میزبان دستهی درناهای سیبری بوده با بی مهری برخی از ساکنان آن مواجه شده و پرندگانی که فضولات آنها باعث باروری شالیزارها میشه و آفت ها رو هم کنترل میکنند به طور گسترده با دام و تورهای هوایی شکار میشن و گوشت آنها در بازار به فروش میرسه و حتی سر از رستورانهای مجلل تهران در میاره.
در این میان شاید داستان درناهای سیبری و زوج باقی مانده که امید و آروز نامیده میشدند از بقیهی پرندگان مهاجر تلختر باشه . امید که نام تنها درنای سیبری باقی مانده از جمعیت غربی درناهای سیبری است 14 سال پیش جفتش آرزو رو از دست میده و هنوز بعد این همه سال برای زمستانگذرانی تنهایی به فریدونکنار میآید تا شاید تلنگری باشه برای ما تا یادمون نره اینجا سرزمین پرندگان مهاجری بوده که با نامهربانی ما نسلشان در حال انقراض هست.
تک درنای سیبری (امید) در شالیزارهای برنج تالاب بینالمللی فریدونکنار
تالاب بینالمللی میانکاله و خلیج گرگان هم که در زمستان میزبان هزاران هزار پرنده مهاجر و دستههای بزرگ فلامینگو هستند، در دو سال گذشته شاهد مرگ و میر گسترده پرندهها در اثر ابتلا به عوامل بیماری زا که فعالیتهای انسانی منشاء اون هست و فعلا سم بوتولیسم اعلام شده بوده.
از بین بردن نیزارهای دهها رودخانه و نهر به بهانه لایروبی آنها برای مقابل با سیل باعث شده تا مواد شیمیایی مانند سموم کشاورزی، کودهای شیمیایی و پسابها مستقیما وارد تالاب بشه و پس از فعل و انفعالات شیمیایی که در دما و شرایط خاصی که این تالاب این شرایط رو داره، زمینه ساز مرگ بیش از 80 هزار فلامینگو، چنگر وسایر پرندگان در سال های 98 و 99 در این منطقه شد که به فاجعه مرگ صورتی مشهوره. جالبه بدونید گیاه نی با رشد سریعش در این مناطق باعث جذب مواد سمی و خودپالایی آب میشه که به نوعی سیستم تسویه طبیعی محیط های تالابی و حاشیهرود ها و نهرها ست. در واقع همیشه دخالت بشر بدون داشتن دانش محیط زیست اکولوژی و صرفا با دید مهندسی و یا اقتصادی همیشه موجب اخلال در نظام طبیعت که طی میلیونسال شکل گرفته شده است.
نمایی از تالاب بینالمللی میانکاله
حالا سری به استانهای نیمه جنوبی کشور میزنیم و از استان خوزستان آغاز میکنیم. تالاب هورالعظیم و تالاب بین المللی شادگان: در ابتدا باید با واژه “میانرودان” آشنا شویم که ترجمه بین النهرین است.
این منطقه شامل بخشهایی از دجله و فرات در عراق کنونی که پس از پیوستن رود کارون از کشورمان رودخانهی اروند رود را تشکیل میدهد است و به عنوان یکی از قدیمیترین سکونتگاههای بشر و گهوارهی تمدن نام دارد. در محدودهی بین رود کرخه و جایی که دو رود دجله و فرات به هم میپیوندند و شط العرب نامیده میشود تا اروندرود تالاب بسیار بزرگ و بینظیری که پوشیده از نیزارها و بیشهزارها بوده و امروزه بخش کوچکی از آن به نام هورالهویزه باقی مانده و بخشی از آن که در ایران است را هوراالعظیم و تالاب شادگان مینامند، وجود داشته.
بیشتر بخوانید: تالاب شادگان ؛ زندگی در میان آبها و روی قایقها
سرچشمه رودخانههایی که به این تالاب پهناور میریزند از کوههای ترکیه و کوههای زاگرس است که امروزه به دلیل سدسازیهای بی رویه در معرض خشک شدن قرار گرفته است. زندگی مردمان محلی به حدی به این تالاب وابسته بوده که عکسهای باقی مانده نشان میدهد انسانها چگونه با استفاده از نی خانههایی شناور داشتند و در تمام زندگی آنها سازگاری کامل با محیط تالابی داشته است. از آنجایی که این تالاب در محل عبور میلیونها پرنده مهاجری که به سمت آفریقا میروند قرار دارد و دارای زمستان هایی با دمای مطبوع است، بهترین زیستگاه زمستانگذارنی پرندگان مهاجر آبزی و کنار آبزی در ایران است.
عوامل انسانی بسیار زیادی مانند جنگ عراق و لزوم ایجاد خاکریز و جاده مرزی که بین دو قسمت تالاب فاصله انداخته، اکتشاف و استخراج نفت و جاده های دسترسی به آن و آلودگی آب، ندادن حقابه تالاب به دلیل ایجاد ده ها سد روی رودخانهها موجب کاهش چشمگیر وسعت تالاب و خشک شدن تدریجی این گنجینه گرانبها شده. ساخت سدهای عظیم در ترکیه که با آبگیری آنها شاهد کاهش حجم آب رودهای دجله و فرات خواهیم بود نیز به عنوان مهمترین چالش پیش روی این تالاب منحصر به فرد و باقی مانده تعامل انسان با هور به شمار میاد.
اقلیم این منطقه به نحوی است که پرندگان مربوط به آفریقا نیز در آن دیده میشن که مهمترین آنها سسک خوزی که زادآوری آن محدود به تالابهای میان رودان است، اکراس آفریقایی، غول حواصیل و مارگردن. همچنین اردک مرمری نیز در این تالاب قابل مشاهده است. بجز سسک خوزی سایر گونههای نام برده شده به تعداد اندک در این محل دیده میشوند. تنها محلی در ایران که میتوان مارگردن و اکراس آفریقایی را مشاهده کرد تالاب هورالعظیم است.
نمایی از تالاب هورالعظیم
بعد از استان خورزستان استان هرمزگان با داشتن سه تالاب بین المللی، سواحل و خورهای زیبا با جنگلهای حرا یکی از بهترین مناطق کشورمان برای مشاهدهی پرندگان به حساب میآید. همچنین با داشتن اقلیمی متفاوت و نزدیکی با شبه جزیرهی هند بعضی از پرندگانی که در هند زیست میکنند رو تو این ناحیه میتونید ببنید مثل چاخلق هندی، سبزقبای هندی، بوجانگاه خاکستری و مونیای هندی.
خوشبختانه به دلیل دخالت کمتر انسان در این استان و استان همجوار آن یعنی سیستان و بلوچستان زیستگاههای بکر زیادی برای زمستانگذرانی پرندگان به صورت دست نخورده تر باقی مانده است. این تالابهای بین المللی شامل تالاب خور خوران در شمال جزیره قشم، تالاب دهانه رودهای شور، شیرین و میناب در جنوب میناب و منطقه خور تیاب و تالاب دهانه رودهای گز و حرا در جنوب سیریک و منطقه خور آذینی و همچنین خور خلاصی در شرق بندر جاسک هستند.
تو این تالابها از نوع تالابهای مناطق جزر و مدی ساحلی به حساب میان میشه انواع پرندگان کنارآبزی رو در دستههای بزرگ کنار ساحل مشاهده کرد. اگر به آرامی با قایق موتوری درون خورها و جنگلهای حرا گشت بزنید و از قایقران بخواهید ویراژ نده و سرعنش مثل قایق پارویی باشه و حتی وقتی پرندهها رو دیدید موتور رو خاموش کنه، احتمالا از فاصله نزدیک بدون اینکه پرنده از قایق بترسه بتونید پلیکان پاخاکستری، صدفخوار، سلیم خرچنگخوار، چاخلق هندی، آبچلیک نوکسربالا، گیلانشاه ابرو سفید، کاکایی سرسیاه بزرگ، پرستو دریاییهای کاکلی و سسک چشم سفید هندی بیینید و لذت ببرید.
تالاب بین المللی دهانه رود گز و حرا با جنگلهای حرا و اگرتهای ساحلی
راستی این رو هم باید بگم که دیدن پرندهای وحشی و آزاد در طبیعت و نه توی قفس و یا باغ پرندگان و باغ وحش، یه تفریح علمی و مفرحه که میلیونها انسان ازش لذت میبرند و اسمش پرندهنگری هست که از نگریستن و نگاه کردن به پرندگان گرفته شده و به انگلیسیBird Watchin و یا Birding نامیده میشه و به افرادی که این فعالیت رو انجام میدن پرندهنگر و به انگلیسیBird watcher یا Birder گفته میشه. معمولا پرندهنگرها با هم یک باشگاه رو درست میکنند تا فعالیتهاشون رو با همدیگه منسجمتر انجام بدن و از تجربیات هم استفاده کنند و با ترویج پرندهنگری و علاقهمند کردن مردم به این تفریح بتونند به حفاظت از پرندهها هم کمک کنند تا نسلهای بعدی هم بتونند از دیدن این پرندهها لذت ببرند.
بیشتر بخوانید: جزیره های خلیج فارس؛ از خاک رنگی هرمز تا جزیرهای مخصوص مردها!
من هم یک پرندهنگر هستم که رشته کارشناسی ارشدم در دانشگاه در ارتباط با تنوع زیستی بوده و عضو باشگاه پرندهنگری ایرانیان هستم. البته اصلا فکر نکنید باید تحصیلات دانشگاهی مرتبط و یا حتی تحصیلات دانشگاهی داشته باشید. پرندهنگری فقط یه چیز لازم داره و اون عشق دیدن یک پرندهی آزاد و رها در زیستگاه اصلی خودش هست. برای این کار میتونید از پارک دم خونهتون شروع کنید و به تدریج به محلهای طبیعی اطراف محل سکوننتون سر بزنید و با یک دوربین دوچشمی و کتاب راهنمایی میدانی که عکس و کلیدهای شناسایی پرندگان ایران رو داره شروع کنید. تو بعضی از پارکها مثلا پارک شهر تهران یه کلبه پرندهنگری وجود داره که به شما کمک میکنند پرندههای توی پارک رو پیدا کنید و تو یه فصلی مثل بهار حتی وسط شهر تهران بتونید کلی پرنده زیبا رو که تا حالا بهشون توجه نکرده بودید پیدا کنید. یادتون نره برای پرندهنگری باید صبور بود و خوب به جزییات نگاه کرد چون خیلی وقتها همین جزئیات هستند که شناسایی یک پرنده از یک پرنده دیگه رو ممکن میکنند. امیدوارم به زودی شما هم یک پرندهنگر بشید.
چاخلق هندی
این مطلب به مناسبت روز جهانی پرندگان مهاجر برای وب سایت پینورست نوشته شده است.
به دلیل علاقه زیادی که از کودکی به حیوانات و محیط زیست داشتم در مقطع کارشناسی ارشد تغییر رشته دادم و در رشته محیط زیست، گرایش زیستگاه ها و تنوع زیستی در دانشکده علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد ادامه تحصیل دادم. معرفی و تشویق من به ادامه تحصیل در این رشته توسط اساتید دوره راهنمایان طبیعت گردی موسسه ارسباران در سال ۹۳ صورت گرفت که از همه شون بابت این راهنمایی متشکرم. بعد از اون هم در دوره تخصصی پرنده نگری شرکت کردم که با دوستان خوبم که ایده اولیه ایجاد باشگاه پرنده نگری رو دادند و الان هیات موسس هستند آشنا شدم. قبلا کوهنوردی نقش پر رنگی تو زندگیم داشت ولی به تدریج کمرنگ تر شد. اون زمان رسیدن به قله بدون توجه به مسیر و صرفا صعود برام مهم بود ولی بعدها متوجه شدم توجه به مسیر خودش اصل برنامه است و بعدا هم پرنده نگری شد هدف با چاشنی عکاسی آماتور. بجز یک سال که در حوزه نفت مشغول بودم تا الان در زمینه گردشگری و همکاری با آژانس های مسافرتی و راهنمای تور ورودی فعالیت کردم.