این روزها از سفر مسئولانه، سفر محیط زیستی یا سفر بی زباله زیاد حرف میشود. در قدم اول هم همه جذب میشویم. همان طور که مثلا ده سال قبل تشنه شنیدن از هیچهایک، کار داوطلبانه در سفر، کولهگردی یا کوچسرفینگ بودیم. دیروز آنها ترند بودند و امروز اینها. اما نتیجه یکیست. همه این چیزهایی که امروز یا یک روزی در گذشته ترند شدهاند و در اسمشان جذابند، در عمل سختیهای خودشان را دارند.
همه ماها از سفر بروهای حرفهای، مسافران آماتور، توریستها، آنهایی که دوست داریم اهل سفر باشیم اما نیستیم، همگی انگار با این واژهها اعتبار میگیریم. اگر اینها را پیکسل کنیم و به خودمان سنجاق کنیم به نظر خودمان هم که شده کاردرستتر هستیم. اما در عمل همه اینها با آن مفهوم کلاسیک سفر که در ذهنمان داریم مغایرند. عمری فکر کردهایم میرویم سفر که ذهنمان آرام بگیرد. میرویم که خوش بگذرانیم. میرویم که رها کنیم. خیلیهایمان حتی به سفر کردن میگوییم به تعطیلات رفتن. پس حالا چطور میشود چنین مفهومی که درست یا غلط اینقدر با رهایی و بیدغدغگی پیوند خورده را به مسئولیت گره بزنیم؟
برای همین میخواهم همین اول کار خیال همه را راحت کنم. چیزی که در ادامه در موردش مینویسم برای هیچ کدام ما به سادگی آب خوردن نیست. درصد شکست پلن یک سفر بی زباله چیزی حدود ۹۰ درصد است. برای خود من که چند سال است تلاش میکنم تا بی زباله سفر کنم تقریبا هیچوقت کاملا درست و بیایراد پیش نرفته.
اما ماجرا اینجاست که ما ناگزیریم چنین کار سختی را تمرین کنیم و آرام آرام یادش بگیریم. اگر میخواهیم همیشه سفر کنیم، اگر میخواهیم بعد از ما نسلهای دیگری هم سفر کنند، اگر میخواهیم بعد از سفرمان چیزی از زیباییهای جایی که به آن سفر کردیم باقی بماند ناچاریم به رفتارهایمان در سفر دقت کنیم.
به نظرم حتی اسمش هم ترسناک است. بی زباله بودن! بی پسماند بودن! یعنی تکلیف آن سطلهای بزرگ پر از زباله، آن کیسههایی که شب به شب دم در میگذاریم، آن همه کثیفی چه میشود؟ اگر بخواهیم بی زباله باشیم آن چیزهایی که دور میانداختیم کجای زندگی ما باقیخواند ماند؟
یک بار کسی تعریف میکرد که بچه سه سالهاش پرسیده دور یعنی کجا؟ اینها که دور میاندازیم را کجا میفرستیم؟
ما آدم بزرگها عادت نداریم این سوالها را از خودمان بپرسیم. اما این سوال که فقط به ذهن بچهها میرسد در عمق خودش خیلی هولناک است. چیزهایی که به قول خودمان دور میاندازیم را فقط به جای دوری میفرستیم. آنها جایی در این کره خاکی دور از ما یا همین بغل گوشمان باقی خواهند ماند و خب قسمت سخت ماجرا همینجا شروع میشود. اگر حواسمان به آن چیزی که دور میاندازیم نباشد زمین به زودی آنقدر از همه آنها انباشته میشود که جایی برای نفس کشیدن نمیماند.
پسماند صفر یک نوع سبک زندگی است که تمرین میکند هیچ زبالهای از خودش روی زمین باقی نگذارد. این سبک زندگی به اندازه اسمش صفر و یک نیست. یعنی همه ما خوب میدانیم که صفر شدن پسماند فقط هدف نهایی است اما قدم گذاشتن در این سبک زندگی در واقع قدم گذاشتن در یک مسیر طولانی یا تلاش برای حرکت در یک طیف است. طیفی که اول مسیرش همین زندگی امروزی ماست که دیوانهوار زباله به زمین اضافه میکند و پایان مسیرش رسیدن به مرحلهای است که هیچ زبالهای از ما روی زمین نمیماند.
بودن ما هر کجای این طیف میتواند ارزشمند باشد.
تقریبا با یک سرچ ساده میتوانیم بفهمیم بازیافت یک دروغ بزرگ است. دروغی از جنس همان دروغهایی که سرمایهداری به خورد آدمهای این دوره و زمانه داده تا با خیال راحت و بدون عذاب وجدان خرید کنند و بعد اگر میخواهند خیلی متمدن باشند به جای دور ریختن آن همه بستهبندی و ظرف پلاستیکی و مقوایی و فلزی، آنها را تفکیک کنند و به قرفههای بازیافت بدهند.
اما آمارها چیز دیگری میگویند. در پیشرفتهترین کشورهای جهان هم فقط درصد ناچیزی از زبالهها بازیافت میشوند. بیشتر آنچه در بستهبندیها استفاده میشود از انواع چند لایهای هستند که به دلیل اینکه از چند متریال ساخته شدهاند شانسی برای بازیافت ندارند. چون جدا کردن این متریالها آنقدر سخت و هزینهبر است که دولتها زیر بارش نمیروند.
پلاستیکها اگر شانس بیاورند و جزئی از آن حدود ده درصدی باشند که در اغلب کشورها بازیافت میشوند، باز هم فقط دو یا سه بار شانس بازیافت دارند.
در جایی مثل ایران و شهری به بزرگی تهران آنقدر تعداد کمی از شیشهها بازیافت میشوند که میتوانیم بگوییم تقریبا هیچ شیشهای شانس بازیافت شدن ندارد.
حالا این آمارها را از کشورها و شهرهای بزرگ به کشورهای کمتر پیشرفته و شهرها و روستاهای کوچک بسط دهید. اینجاست که متوجه خواهیم شد بازیافت دروغ بزرگ سرمایهداری است و بهترین راه برای نجات زمین این است که اصلا زبالهای تولید نکنیم.
بیشتر بخوانید: موقع سفر از ظروف پلاستیکی استفاده نکنید! ۵ پیشنهاد ساده برای حفظ طبیعت
از آنجایی که فقط خانه و محله ما بخشی از زمین حساب نمیشود و جاهایی که به آنها سفر میکنیم هم جایی روی زمین هستند باید یادمان باشد در سفرها هم این تغییر سبک زندگی را وارد کنیم. حالا اگر جایی که به آن سفر میکنیم از مناطق بکر طبیعی یا روستاها و شهرهای کوچک با سیستمهای تفکیک و بازیافت زباله ضعیف باشند دیگر این مسيولیت سنگینتر از قبل خواهد بود.
من در ادامه بخشی از تجربه شخصی خودم از شیوه بستن کوله تا اجاره آنلاین اقامتگاه و طی کردن مسیر سفر را با شما به اشتراک میگذارم. این تلاش برای بی زباله بودن تقریبا هیچوقت صد در صد موفق نبوده. اما از آنجایی که قدم گذاشتن در این مسیر و قرار گرفتن در هر کجای طیف زندگی بی زباله میتواند کمکی برای نجات زمین باشد آنها را برای شما هم بازگو میکنم.
به مرور فهمیدهام اصلیترین قدم برای یک سفر بی زباله را باید پیش از آن یعنی موقع بستن کوله برداریم. چون بی زباله بودن در جهانی که هیچکس عزمی برای آن ندارد نیاز به برنامهریزی دارد.
در ادامه چک لیست سفرم را مینویسم و جلوی هر مورد دلیلم برای برداشتن را توضیح میدهم.
به مرور فهمیدم بیشترین زبالهای که در سفرها تولید میکنم مربوط به بطری آب معدنی است. از وقتی قمقمه خریدم این زباله از سفرهایم حذف شده. ممکن است بگویید همه جا نمیتوان آب سالم آشامیدنی پیدا کرد. کاملا درست است. اما یادمان باشد آنجایی که آب سالم آشامیدنی نیست اتفاقا همان جاییست که باید بیشتر به زبالههایمان توجه کنیم. چون آنجا اگر آب ندارد سیستم بازیافت و مدیریت زباله هم ندارد.
من در چنین مقاصدی هر شب آب مورد نیازم را میجوشانم و برای روز بعد استفاده میکنم. گاهی اوقات با جوشاندن مشکل آب حل نمیشود. اینجور وقتها از قبل درباره راههایی که محلیها برای دست یافتن به آب سالم طی میکنند تحقیق میکنم. تقریبا همیشه راهی پیدا کردهام. اما اگر هیچ راهی نبود استفاده از آب معدنی را به برای گزینه آخر و ناگزیرم انتخاب میکنم.
به جز آب معدنی معمولا خوردن غذا مخصوصا برای من که غذاهای خیابانی را دوست دارم بسیار زباله ساز است. برای همین همیشه یک ماگ، ظرف در دار و یک ست قاشق و چنگال همراهم دارم و از فروشندههایی که یکبارمصرف استفاده میکنند، خواهش میکنم غذا یا نوشیدنی من را در ظرف خودم بریزند.
البته به تجربه دریافتهام که ظرف اگر دردار باشد بهتر است چون اگر جایی برای شستنش پیدا نکنم میتوانم با بستن درش از کثیف شدن کیفم جلوگیری کنم. یا اگر کمی از غذایم بماند میتوانم آن را دور نیاندازم و برای وعده بعد در ظرف دردار نگه دارم.
قمقمههای مدرج را هم از یک زمانی جایگزین قمقمههای عادی کردم. چون جاهایی که نوشیدنی یا آب میوه میفروشند از لیوانهای روتین یکبار مصرفشان به عنوان پیمانه و معیار اندازهگیری استفاده میکنند. وقتی از آنها خواهش میکردم نوشیدنی من را در قمقمه خودم بریزند میگفتند نمیدانند چقدر باید قمقمه را پر کنند. قمقمههای مدرج این مشکلم را حل کردند و حالا راضی کردن فروشندهها سادهتر است.
اگر اهل هتل رفتن باشید خوب است بدانید هتلها روزانه حجم بالایی آب برای شستن حوله و ملحفههای ما هدر میدهند. ما هیچوقت در خانه خودمان هر روز حوله یا ملحفهمان را نمیشوییم. پس برای یک شب، دو شب یا یک هفته سفر لزومی ندارد این همه آب برای ما یک نفر هدر برود.
این حولهها اکثرا در پکهای پلاستیکی هستند تا صاحبان هتل یا هاستل به شما ثابت کنند آنها را شستهاند. من برای جلوگیری از این مشکل حولهام را از خانه در کوله میگذارم و قبل از ورود به اتاق هتل از رسپشن میخواهم حولههایی که در اتاقم گذاشته را بردارد.
ممکن است به عنوان کولهگردانی که سبک سفر میکنید نگران حجم و وزن حوله باشید. من دستمال سنتی یزدی که آبگیری خیلی بالایی دارد را پیشنهاد میکنم. این دستمالها برای من کار حوله را انجام میدهند. همیشه هم خیلی زود خشک میشوند و اگر جایی برای پهن کردنشان نباشد نگران خیس ماندنشان نمیشوم.
البته به جز دستمالهای حولهای یزدی میتوانید حولههای کم جا و کم وزن زیادی پیدا کنید که این روزها برندهای خوب برای جهانگردان تولید میکنند.
شامپو، صابون، مایع دستشویی و تمام آن ستهای شستشویی که داخل هتلها یا هاستلها وجود دارند زبالههای پلاستیکی میسازند. قوطی این مواد شونده کوچک و برای استفاده یک روزه طراحی شدهاند. این در حالی است که شما میتوانید شامپو و مواد شوینده دیگر را در ظرفهای بزرگتری تهیه کنید که پلاستیک کمتری به زمین اضافه میکنند.
هرچند در سبک زندگی بی زباله باید شوندهها را از فروشگاههای پسماند صفر و به صورت فله بخریم. اما از آنجایی که در ایران تعداد این فروشگاهها کم است و ممکن است همه به آنها دسترسی نداشته باشند، پیشنهاد میکنم شویندههای مورد نیازتان را با خود ببرید.
من همیشه از رسپشن میخواهم قبل از تحویل اتاقم همه شوندهها، کرمها و وسایل نقلی و بامزه داخل اتاقم را جمع کند.
اینجا هم احتمالا نگران سنگی و زیادی کولهبارتان خواهید شد. چند پت یا قوطی کوچک بخرید و شویندهها را در آنها بریزید تا حجم بزرگ قوطیها کوله را پر نکند. خودم چند قوطی کوچک شونده که در دوران جاهلیتم از اتاق هتلها یادگاری برداشته بودم را نگه داشتهام و چند سال است از خانه پرشان میکنم و در کوله میگذارم. فقط فراموش نکنید که این قوطیها را باید سالهای سال نگه دارید و خرابشان نکنید. چون در غیر این صورت فرقی با یکبارمصرفهای داخل هتل ندارند.
داشتن یک دمپایی در کوله واجب است. چون دیگر سراغ دمپایی یکبار مصرف داخل اتاقتان نمیروید.
فقط فراموش نکنید که قبل از ورود به اتاق از رسپشن بخواهید دمپاییهای داخل اتاقتان را بردارد. در غیر این صورت ممکن است طبق عادت بعد از چکاوت آنها را دور بیاندازند.
چه اهل خرید سوغاتی هستید و چه نه بهتر است چند کیسه پارچهای همراه خودتان ببرید تا در صورت نیاز از آنها برای خرید استفاده کنید. من آن اولها اصرار زیادی روی کیسه پارچهای داشتم و فکر میکردم نباید هیچ کیسه پلاستیکی همراهم باشد. اما بعد از اینکه وسایلم با نشتی مایعات توی کیفم خراب شد، فهمیدم این اصرار بیهوده است.
حالا دیگر چند وقت است تعدادی کیسه پلاستیکی که سالهاست آنها را دارم همراه خودم میبرم. اما خوب دقت میکنم که آنها را خراب و پاره نکنم. بعد از سفر همه را میشویم و برای بار هزارم استفاده میکنم تا چند سال دیرتر به زباله تبدیل شوند.
دستمال کاغذی از آن زبالههای تجدید پذیر است. برای همین کسی هم جدیاش نمیگیرد. اما اگر بدانیم چقدر درخت برای آنها قطع میشود، چه حجمی مواد شیمیایی برای تولیدشان هدر میرود و چقدر آب برای ساخت هر رول دستمال استفاده میشود، دیگر استفاده از آنها برایمان به سادگی حالا نخواهد بود.
چند دستمال پارچهای با قدرت آبگیری بالا بخرید یا بدوزید و جایگزین دستمال کاغذی کنید. اگر حوصله دارید با گلدوزی و چاپ زدن روی دستمالها میتوانید استفاده از آنها را لذتبخش یا حتی تبدیل به یک کار لوکس هم بکنید تا کمتر اذیتتان کند. (شوخی)
چندتا از این دستمالها را میتوانید برای خشک کردن خودتان در دستشویی هم استفاده کنید.
این دستمالها را شبها بشویید و خشک کنید. اگر در سفر فرصتش را ندارید یک کیسه برای دستمالهای کثیف بردارید و بعدا در خانه بشوییدشان.
نواربهداشتیهای یکبار مصرف هم به عنوان محصولات سلولزی درختان زیادی را نابود میکنند. به علاوه هر کدامشان چند روکش پلاستکی غیر قابل بازیافت دارند. البته بدتر از همه این است که آنها زباله حساس محسوب میشوند چون میتواند عامل انتقال بیماریها شوند یا شیرابههای سمی و عفونی تولید کنند.
چند نوار بهداشتی پارچهای قابل شستشو یا یک کاپ قاعدگی میتوانند جایگزین خوبی برای آنها باشند. کاپها معمولا عمر ده ساله دارند و نواربهداشتیهای پارچهای هم بنا بر کیفیت دوخت میتوانند حداقل پنج سال استفاده شوند.
برای نگهداری نواربهداشتیهای پارچهای بعد از تعویض در طول روز میتوانید از یک کیف کوچک ضد آب استفاده کنید. این کیفها را میتوانید از همانجاهایی که این نواربهداشتیها را میخرید تهیه کنید.
گرسنگیها و دل ضعفهها در طی سفر، معمولا خریدهای پیشبینینشده سوپرمارکتی را رقم میزنند. محصولات سوپرمارکتی بستهبندیهای غیر محیط زیستی دارند. این در حالی است که داشتن کمی آجیل یا تنقلات خانگی که قبلا به صورت فله خریدهاید میتوانند جای آنها را پر کنند.
من همیشه مثل مادربزرگها در کیسهای کوچک همراهم آجیل و خشکبار دارم که هم هزینههای پیشبینی نشده سفرم را در سفرهایی مثل اروپا کم کردند و هم گزینههای پایدارتری بودند.
اقامتگاههایی که دغدغههای محیط زیستی داشته باشند زیاد نیستند. آنها میتوانند تمام نقشههای شما را نقش بر آب کنند. من در اغلب سفرهایم سعی میکنم عکسهای موجود در سایتها و شبکههای اجتماعی را با دقت بیشتری نگاه کنم. تا جایی که امکان انتخاب داشته باشم آنجایی که سفره و ظرف و ملحفه یک بار مصرف استفاده نمیکند را انتخاب میکنم.
اگر مقصدم در مناطق بکرتری باشد حتما درباره اینکه چقدر این اقامتگاه با توجه به ویژگیهای اقلیمی مثل کم آبی مناسب آن منطقه است یا چقدر برای ساختش جنگلزدایی شده توجه میکنم. البته چون این موضوع به زباله بیارتباط است بعدا در یادداشت دیگری در مورد اقامتگاه بوم گردی بازش میکنم.
مسیر سفر معمولا وضعیتهای پیشبینی نشدهای را به یک سفر بی زباله تحمیل میکند. وسایل حمل و نقل عمومی خودشان ماشین زبالهسازی هستند.
هواپیماها پکهای غذا دارند و این پکها همگی مواد پلاستیکی یا تترا پک یکبار مصرف دارند.
من اوایل از هواپیماها پک غذا نمیگرفتم و گشنگی میکشیدم. به مرور فهمیدم هر آنچه در هواپیما وارد میشود طبق قوانین باید دور ریخته شود. پس اگر من پک غذایم را نگیرم آن را بدون اینکه باز کنند دور میریزند. حالا که می دانم راهی وجود ندارد پکها را میگیرم و استفاده میکنم. دستمال کاغذی و مرطوب و قاشق چنگال یکبار مصرفم را هم نگه میدارم برای وقتهایی از سفر که ناچارم از آنها استفاده کنم. یعنی این پکها را آخرین گزینه آلترناتیوم تا آخر سفر همراه خودم نگه میدارم.
درباره قطار و اتوبوس قوانین بر اساس سلیقه شرکتها و کارکنان متفاوت است. کمی گپ زدن با رانندهها یا کارمندان قطار میتواند کلیتی در مورد اینکه سرنوشت پکها یا زبالهها چه میشود را مشخص کند و بعد از آن تصمیم شخصی شما بر اساس شرایط موجود متفاوت خواهد بود.
در طول سفر با کولهای که از قبل مجهز کردهایم میتوانیم کمترین میزان زباله را تولید کنیم. اما به هرحال همیشه ۱۰۰٪ پلن سفر بی زباله با موفقیت پیش نمیرود. اینجا همان مرحلهای است که باید به تفکیک، بازیافت یا برگرداندن زباله فکر کنیم و برایش برنامه بریزیم.
زبالهّ تری که از سفر شما باقی میماند میتواند شامل پوست میوه و سبزی یا استخوان گوشتها و مرغها یا هر نوع غذای مانده باشد. اگر بتوانید این زبالهها را خشک کنید خیلی خوب میشود. این گونه زبالهها هرچند تجدید پذیرند اما میتوانند شیرابه تولید کنند. شیرابههای سمی مشکل بسیاری از کلانشهرها یا روستاها و مناطق بکر گردشگری هستند. شما میتوانید این زبالهها را با قرار دادن روی هیتر و بخاری یا جلوی باد و آفتاب خشک کنید و بعد دور بیاندازید یا اگر شرایط فراهم بود آنها را خاک کنید. اگر نه حتما باید این زبالهها را از زبالههای خشک جداکنیم.
بیشتر بخوانید: راهنمای سلامتی هیچهایکری در سفر
زبالههای خشک را حتما باید به شیشه، کاغذ، پلاستیک و فلز تفکیک کنیم. بعد درباره سیستم بازیافت یا مدیریت زباله از محلیها سوال کنیم و سعی کنیم همان راههای مسيولانهای که در خانه و شهر خودمان پیش میگیریم آنجا هم پیش بگیریم. البته اگر در هتل یا هاستل هستیم ناگزیریم این کار را به خودشان بسپاریم. اما در مناطق بکرتر یا زمانهایی که از خانه و اتاق اجارهای یا کمپ استفاده میکنیم لازم است این کارها را خودمان انجام دهیم.
من معمولا پیش از سفرم کمی درباره سیستم مدیریت زباله مقصدم مطالعه میکنم. البته همیشه هم اطلاعات به درد بخوری پیدا نمیکنم. اما گاهی هم میتوانم بفهمم در بعضی مقاصد درصد بازیافت بعضی زبالهها مثل پلاستیک صفر است. یا مثلا حالا خوب میدانم بعضی جزایر هرمزگان هیچگونه سیستم دفن زباله ندارند و زبالههایشان با کشتی از جزیره به مرکز استان میرود یا خیلی از زبالهها توسط اهالی سوزانده میشود که بسیار کار اشتباه و غیر محیط زیستی است.
این جور وقتها به جز تولید نکردن زباله کار مهم دیگر میتواند برگرداندن زباله باشد. اگر معدود پلاستیکی استفاده کردهاید سعی کنید آنها را از چنین مقاصدی به خانه خودتان برگردانید.
به تجربه میدانم زدن این حرفها و دادن این پیشنهادها گارد آدمها را میبندد. خیلیها میگویند سبک سفر میکنند و این همه وسیله بردن برایشان سخت است.
خیلیها هم میگویند ما یک نفر نمیتوانیم با این کارها چیزی را تغییر دهیم.
من همه این حرفها را میفهمم. اما تا امروز یادم نمیآید کولهای سنگین تر از هفت کیلو در سفرهایی که بعضیهایشان خیلی هم طولانی بودهاند بردهباشم. اینکه یاد بگیریم چطور این کارها را هوشمندانه انجام دهیم تا کاربردی و ساده شوند خودش یک مهارت است که بعد از چند بار آزمون و خطا یا اشتباه روز به روز بهتر و بهتر میشود.
مهم این است از قدم گذاشتن در این مسیر طولانی یا از شکست خوردن نترسیم و به دنبال راههای شخصیسازیشده متناسب با نوع سفرها و شخصیت خودمان باشیم.
این چک لیست یا درصد موفقیت ما، فرد به فرد میتواند متفاوت باشد.
من نگار علیزادهام. ۱۳۶۷ توی تهران به دنیا اومدم. تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی خوندم. بعد از دانشگاه سعی کردم فضایی بینارشتهای در توریسم و رشته خودم ایجاد کنم و تورهای ادبی و تورهای خلاق creative tours طراحی کنم. از همون زمان سفر کردن رو شروع کردم و کمی بعد به خودم اومدم و دیدم بهم میگن جهانگرد.