من آن پرنده نایاب را خورده‌ام – سفر میانکاله

    voted 4 stars voted 4 stars voted 4 stars voted 4 stars voted 4 stars
0نظر
من آن پرنده نایاب را خورده‌ام – سفر میانکاله

یک یادداشت برای سفر به تالاب میانکاله و بهشهر که امروز شاید از همیشه بیشتر به کمک ما نیاز دارد.

سفرنامه میانکاله ؛ شبه جزیره‌ای که پناه پرندگان مهاجر است

با فصل زمستان به خصوص بهمن ماه یاد میانکاله می‌افتم و سفرنامه میانکاله را این‌طور آغاز می‌کنم. میانکاله شبه جزیره‌ای در جنوب شرقی دریای خزر در شمال شهر بهشهر واقع دراستان مازندران است. این شبه جزیره عناوین پرطمطراق زیادی را به خود اختصاص داده است. پناهگاه حیات وحش، تالاب بین‌المللی، ذخیره‌گاه طبیعی زیست‌کره و از همه مهم‌تر میراث جهانی ثبت‌شده! این آخری آنچنان بار مسئولیتی به دوش این شبه جزیره می‌اندازد که همین روزهاست زیر فشار له شود و کم‌کم به زیر آب برود.

شبه جزیره مذکور طی سال‌های فراوانی مامنی برای انواع مختلفی از حیوانات بوده است. شغال، روباه معمولی، مرال، گاومیش و پستاندار از دست رفته، ببر مازندران که امروز فقط نام او در تاریخ مانده، از جمله حیوانات ساکن در این منطقه بوده‌ است.

در روایات آمده که ظل‌السلطان پسر ناصرالدین شاه چند ده عدد از این حیوان را فقط در یک سفر شکار کرده است! خدا می‌داند در ذهنش چه می‌گذشته! ولی لابد که صلاح دانسته و جهان را از شر این گوشت‌خوار وحشی نجات داده است. این روزها به دلیل همین الطفات بشر به این شبه جزیزه، تعداد گونه‌های جانوری آن رو به محوشدن می‌رود.

فضیلت دیگری که این مکان دارد، منطقه‌ای بسیار مهاجرپذیر برای پرندگان است. پرندگانی که در فصل سرد از مناطق شمالی به سودای گرمای بخش‌های میانی کره زمین قصد هجرت می‌کنند. این پرندگان بخت‌برگشته لاجرم در میانه راه خسته می‌شوند و در چند شهر و منطقه استراحت می‌کنند. یکی از این استراحت‌گاه‌ها همین شبه جزیره میانکاله است. شاید که شهرت جهانی و این همه افتخاراتی که نصیب این مکان شده‌ بیشتر از جهت همین در مسیر مهاجرت قرار گرفتن باشد. مرغابی، غاز وحشی، فلامینگو، طاووسک، غاز پازرد و گیلانشاه تنها برخی از گونه‌های این تالاب-شبه‌جزیره هستند.

شبه جزیره میانکاله

بیشتر بخوانید: به مناسبت روز جهانی پرندگان مهاجر ؛ پرنده ها دقیقاً کجا می‌روند؟

گونه دیگری که در این منطقه زندگی می‌کند یا برای چند روز به آنجا سفر می‌کند، اشرف مخلوقات این انسان دو پاست. گونه‌ای قوی، کمتر در خطر انقراض و بسیار  توانمند در سازگارکردن خود با محیط اطراف. این گونه آنقدر قدرت دارد که نه تنها هر کار که دلش می‌خواهد در این منطقه انجام می‌دهد بلکه برای ادامه حیات سایر جانوران نیز تصمیم می‌گیرد.

از همین رو انسان تصمیم گرفت در این منطقه به شکار روی آورد و چه شرایطی بهتر از این که بسیار گونه‌ها باشد که در آسمان پرواز می‌کند و به تیر رهاشده از کمان و یا گلوله در رفته از تفنگ از پرواز باز می‌ایستد و چرخ‌زنان به زمین می‌افتد. بعد هم سر از تنشن جدا و در قابلمه‌ای روی گاز آشپزخانه، به خورشی خوشمزه تبدیل می‌شود.

شاید روزگاری انسان برای تهیه خوراک شکار می‌کرد، ولی امروزه برای تفریح به این امر می‌پردازد و شاید در منطقه‌ای مثل میانکاله که این همه مسئولیت جهانی بر دوشش است، این مساله چندان هم شیرین نباشد. چرا که این روزها در میانکاله تعداد گونه‌های پرندگان بسیار کم شده و برخی نیز از چرخه حیات خارج شده‌اند.

چند سال پیش در یک کلاسی شرکت کرده بودم که روی موضوع پرنده‌نگری در گردشگری تمرکز داشت. کلاس و مدرس که از راهنمایان گردشگری با تخصص پرنده‌نگری بود، فضای جذاب و به یادماندنی‌ای داشت. شناختن همه گونه‌های پرنده در ایران کار ساده‌ای نیست. در این کلاس انتظار می‌رفت ما نه تنها وقتی پرنده را به شکلی کامل می‌بینیم بشناسیم، بلکه آن عزیزان را در شب یا زمانی که تنها سایه‌ای از آنها پیداست هم تشخیص دهیم. ماجرا اینجا تمام نمی‌شد، باید وقتی آن پرنده دوست‌داشتنی چند ده متر بالاتر از سر ما در هوا در حال پرواز و گشت‌وگذار برای خودش بود هویتش برای ما آشکار می‌شد! مدرس جوان، برای آسان‌ترکردن یادگیری اسامی و خصوصیات پرندگان معمولا آنها را با خاطراتی از تجربیات خود ترکیب می‌کرد و به خورد ما می‌داد.

میانکاله

روزی که راجع به منطقه مازندران و از قضا همین میانکاله صحبت می‌کرد، خاطره‌ای گفت. برای پرنده‌نگری با چند شکارچی پرنده که بسیار در شناختن پرندگان از جلو، پشت، پهلو، در تاریکی، در پرواز، از روی نوک و نهایتا با صدای آنها تبحر داشتند به منطقه می‌رود که بتواند چندین گونه را از نزدیک ببیند و بشناسد. در مسیر از پرنده‌ها عکس می‌گرفته، صدا ضبط می‌کرده، طرح می‌زده و در جلوی اسم هر پرنده‌ای که می‌دیده در دفترش تیک می‌کشیده است.

در آخر سفر بسیار ناامیدانه از یکی از شکارچیان راجع به پرنده کمیاب در خطر انقراضی سوال می‌کند با این امید که شاید بتواند آن موجود عزیز را هم ببیند. سرخ و سفید می‌شود و می‌پرسد، جسارتا فلان پرنده را هرگز دیده‌اید؟ می‌دانم سوالم خطاست ولی خواستم شانسم را امتحان کنم. شکارچی بادی به غبغب می‌اندازد و می‌گوید: دیده‌ام؟ نه جانم خورده‌ام!

مدرس جوان ما ناگهان قلبش به تپش می‌افتد و پرنده کم‌یاب عزیزش را در قابلمه شکارچی در خانه تصور می‌کند و چشمان پرنده که از قابلمه بیرون زده و به او نگاه می‌کند را هرگز از یاد نمی‌برد.

سفرنامه میانکاله برای اولین بار در  در هفته‌نامه سراسری معیار/ دوره جدید/ شماره 112 چاپ‌شده.


این بود سفرنامه میانکاله مریم موسوی  در وب سایت پینورست! شما هم به پرنده‌نگری علاقه‌مندید؟ چه جاهای دیگری می‌شود برای پرنده‌نگری در ایران رفت؟ تجربه جالب پرنده‌نگری خود را در قسمت نظرات برای ما بنویسید.

مریم موسوی
مریم موسوی

برچسب ها :

اقامتگاه های همین حوالی

این‌ها رو هم ببینی ضرر نمی‌کنی