قلعه رودخان یکی از جذابترین آثار تاریخی ایران است. قلعهای بین جنگلهای انبوه فومن، در کنار درههای عمیق و بر ستیغ کوههایی بلند.
قلعه رودخان در جنگلی کوهستانی مخفی شده. در نظر بگیرید حتی با وجود پلکانی که در سالهای اخیر ساخته شده، هنوز رفت و آمد به قلعه رودخان آنچنان آسان نیست.
این قلعه با ۲۲ هزار متر مربع وسعت از بعضی از آبادیهای اطرافش بزرگتر است. دژی با باروهای طولانی و برجهای متعدد که به بزرگترین قلعهی آجری ایران معروف است.
تا به حال چیزی از تونل مخفی قلعه رودخان شنیدهاید؟ از ارتش متحد شمال؟ نمیدانید قلعه رودخان چند پله دارد؟ این مطلب قرار است به تمام سوالهای شما دربارهی قلعه رودخان پاسخ بدهیم.
بیشتر بخوانید: ۲۰ قلعه برای طرفداران جنگهای باستانی – زیباترین قلعههای ایران و کشورهای همسایه
قلعه رودخان در ساحل رود قلعه رودخان، بر بالای کوه قلعه رودخان و در نزدیکی روستایی به نام قلعه رودخان بنا شده. در واقع قلعه رودخان هم اسم یک کوه، هم یک آبادی، هم یک رودخانه و هم یک قلعه است. گیلانیها به رودخانه «رودخان» یا «روخون» میگویند. قلعه رودخان هم یعنی قلعهای که در کنار رودخانه ساخته شده.
این دژ در نیمهی قرن ۶ و نیمهی اول قرن ۷ ساخته شده. چیزی در حدود هفتصد سال پیش.
آدرس: استان گیلان، ۲۳ کیلومتری شهرستان فومن، روستای رودخان، قلعه تاریخی رودخان
فاصله تهران تا قلعه رودخان ۳۶۰ کیلومتر است.
قیمت بلیط پارکینگ: برای هر ماشین ۱۰۰۰۰ تومان
قیمت بلیط بازدید: برای گردشگران ایرانی ۴۰۰۰ تومان و گردشگران خارجی ۳۰۰۰۰ تومان
اینجا در هر فصلی زیباست اما باید بدانید که سفر به آن در زمستان و فصل سرد سال کمی دشوار است و هرکسی از پس این مسیر وقتی سرد و برفی باشد برنمیآید.
شاید بشود گفت که بهترین فصل سفر به این منطقه بهار و تابستان است. تابستانش برای گرماییها زیاد خوب نیست. با اینکه قطعا این منطقه از تهران خنکتر خواهد بود اما رطوبت هوا ممکن است شما را اذیت کند.
فصل بهارش با آن درختهای سرسبز و آواز پرندگان حوصله شما را برای بالا رفتن از تمام پلههای دنیا سرجایش میآورد.
فصل پاییز اینجا هم اگر بارندگی نباشد بسیار دیدنی و زیباست. دیدن فرشی از برگ های رنگارنگ در دل کوه و رسیدن به قلعهای که بین فضایی نارنجی گیر کرده است؛ واقعا جذاب است. اما باز هم توصیه ما این است که در فصل بهار به اینجا بیایید تا کمترین خطری هم تهدیدتان نکند.
با رسیدن به روستای رودخان و عبور از جادهای پر پیچ و خم، میبایست خودرو خود را در محلی مناسب پارک کنید. در ادامه با چند دقیقه پیادهروی، به ابتدای مسیر قلعه رودخان میرسید.
بیشترین سوالی که مسافران میپرسند این است که قلعه رودخان چند پله دارد؟ برای رسیدن به قلعه رودخان باید از ۱۶۲۰ پله بالا رفت. این پلهها جدیدا ساخته شده تا گردشگران بتوانند از قلعه بازدید کنند. طی کردن این مسیر دو سه ساعت طول میکشد. خیلیها که برای گشت و گذار میآیند سری به جنگل و رودخانهی اطراف میزنند و نرسیده به قلعه بر میگردند. البته در هوای شرجی بالا رفتن از پلهها ممکن است قدری سخت باشد. پلههای آخر مسیر هم چندان استاندارد نیستند و اگر احتیاط نکنید ممکن است سر بخورید.
اگر نیاز به چوبدستی دارید میتوانید ابتدای راه از فروشندههای بومی چوبدستی بامبو بخرید. کنار راه آلاچیقهایی هم هست که نوشیدنی و چیزهای دیگر میفروشند.
داخل قلعه رودخان هم ۱۰۰۰پلهی دیگر وجود دارد. به همین خاطر به قلعه رودخان «هزار پله» میگویند.
بعد از اینکه از پلهها بالا رفتید به در ورودی دو برج میرسید. با عبور از درب، وارد راهرویی می شوید که بعد از بالا رفتن از چند پله، به پشت بام ورودی و برجها هدایت میشوید. معمولا مسافران وقتی به پشت بام ورودی اصلی میرسند، نفسی تازه میکنند و مینشینند و محو تماشای منظرهی روبرویشان میشوند.
محل اسقرار حاکم، در بلندترین نقطه قلعه بود. ساختمانی سه طبقه که به شاه نشین معروف است، تراس شاهنشین مشرف به چشمانداز بینظیری از مناظر اطراف است. امنترین قسمت قلعه رودخان همین قسمت شاه نشین بوده؛ چون حتی حالا هم که سربازی از قلعه رودخان دفاع نمیکند، رسیدن به شاهنشین دشوار است.
بخش شرقی قلعه رودخان به عنوان پایگاه نظامی استفاده میشد. این قسمت شامل در ورودی، زندان، حمام، درب خروج اضطراری و تعدادی واحد مسکونی برای افسران درجهدار است. ظاهرا این قسمت از قلعه انبار سلاح و مهمات بوده؛ به همینخاطر با دو برج عظیم از آن محافظت میشده.
در عمیق ترین بخش قلعه، آب انباری به چشم میخورد که محل جمعآوری آب مورد نیاز قلعه بوده. شاید این آب انبار کاربرد سردخانه هم داشته. مواد غذایی را به چوبی آویزان میکردند تا سالم بمانند.
بی شک یکی از مهمترین چیزهایی که باعث عظمت قلعه رودخان شده، معماری بینظیر آن است. این قلعه با دیوارهایی تا ارتفاع ۱۰ متر بر بالای کوه قرار گرفته است.
اولین چیزی که از قلعه رودخان چشم هر بینندهای را میگیرد، دروازهی ورودی بلند و عظیم آن با دو برج استوانهای اطرافش است. این برجها ارتفاعشان ۱۲ متر است.
به روزنههای شیبدار دیوارها تیرکش میگویند. از این فضاها برای تیراندازی و ریختن مواد مذاب بر روی سربازان دشمن استفاده میشده.
در قسمتهای مهم دژ هم به اتاقکهای کوچکی برمیخوریم که به آنها جانپناه میگویند. اینها سنگرهایی سقفدار بودند تا سربازها در برابر دشمن بتوانند پناه بگیرند.
در داخل دیوارها شکافهایی وجود دارد که محل روشن کردن آتش بودند. گویا در کنار این بخاریها فضایی برای خشک کردن لباسهای خیس هم وجود داشته.
در قسمتی که باروهای جنوبی و شمالی قلعه به هم نزدیک میشوند، اتاق تاریکی وجود دارد که بعضی از محققین اعتقاد دارند محل زندان بوده.
باروهای قلعه رودخان با لاشهسنگ ساخته شده ولی این سنگها از لبهی صاف کنار هم قرار گرفتهاند و فضایی صاف ساختهاند. ممکن است فکر کنید این سنگها با دستگاه برش خوردهاند. در حالی که اینطور نبوده.
در کتاب «قلعه رودخان، بزرگترین دژ گیلان -تاریخچه و معماری» نقلی از دکتر ستوده آمده که به تونل فرار قلعه اشاره میکند:
«در بخش غربی دژ، پس از چندین اتاق خراب به چشمهی آبی میرسیم که منبع اصلی آب قلعه است. پس از این چشمه با پیمودن فاصلهی زیادی به بنایی عظیم و مدور میرسیم که روزی دو طبقه بوده است. فعلاً در طبقه زیرین آن دارای تونلی است که به خارج میرود. معروف است که این سمج، فرارگاه قلعه بوده است. میگویند این تونل به دهکدهی شانیس در طارم کنار سفیدرود راه دارد. پس از این با ادامه دادن راه و پیمودن دویست متر دیگر در منتهی الیه غربی دژ به شاهنشین میرسیم.»
همیشه فتح شمال ایران سخت بوده. کمتر دورهای در تاریخ ایران بوده که پادشاهی به راحتی توانسته باشد شمال ایران را فتح کند. برای این که بتوانید گیلان هفتصد سال پیش را بشناسید باید مختصاتی شبیه به درگیریهای سریال بازی تاج و تخت را تصور کنید.
آن زمان شمال ایران در آن دوره از چند ناحیه تشکیل شده بود:
حاکم قلعهی افسانهای الموت که پیشوای حشاشین بود، بر بخش بزرگی از دیلم حکمرانی میکرد. حتما اسم حسن صباح به گوشتان خورده. در دوران حس صباح اسماعیلیان ایران متحد شدند و با ساختن قلعههایی مستحکم در بین کوهستانها، قدرتی به دست آوردند. حشاشین چون در ترور مخالفانشان بسیار شجاع عمل میکردند، افسانهای به وجود آمده بود که علت شجاعت سربازانشان استعمال حشیش است. حشاشین انقلابی بودند و میخواستند علیه حکمت مرکزی شورش کنند. به همین خاطر موقعیت سوقالجیشی گیلان برایشان مهم بود و همیشه تلاش میکردند بر بخشهایی از آن مسلط شوند.
طبرستان تحت فرمانروایی باوندیان بود. باوندیان در تاریخ به ملوکالجبال معروفند. بهشان باو میگفتند چون جدشان باو، نوهی خسرو پرویز بود. باو موقع فرار آخرین پادشاه ساسانی (یزدگرد) همراهیاش میکرد. منتهی نتوانست از جان او دفاع کند. بعد از مرگ شاه موی از سر تراشید و تا مدتها در معبدی زرتشتی گوشهنشین شد. بعدها به اصرار مردم سرزمینهای شرقی مازندران حاکمشان شد. پادشاهان باوند به خودشان «اسپهبد» میگفتند. باوندیان بزرگترین دشمن اسماعیلیان بودند.
رویان تحت فرمانروایی پادوسبانیان بود. اگر فکر میکنید همهی سلسلههای مهم تاریخ ایران را میشناسید احتمالا در اشتباهید. لازم است بدانید که سلسلهی پادوسبانیان حدود هزار سال بر منطقهی رویان حکومت کرد. یعنی بعد از دودمان یاماتو، پادوسبانیان طولانیترین سلسلهی حکومتی در تاریخ جهان بودند. جد پادوسبانیان جاماسب پادشاه ساسانی بود.
گیلان دست به دست بین حاکمان محلی میچرخید. آن زمان سراسر ایران آکنده از آشوب بود. پادشاهی سلجوقیان در حال فروپاشی بود. قدرتهای نوظهور مثل خوارزمشاهیان مدعی تاج و تخت شده بودند. هرج و مرج تمام ایران را فرا گرفته بود.
در اواخر دورهی سلجوقیه، شرق و جنوب گیلان چندبار توسط سربازان مازندرانی و نیروهای قلعهی الموت تصرف شد، خاندان اسحاقیه که حاکمان غرب گیلان بودند، تصمیم گرفتند قلعهای فتحناشدنی بسازند. این قلعه را بدون هیچ عجلهای و با کمال دقت ساختند. چرا که هنوز آتش جنگ به فومن نرسیده بود. ولی مشخص بود که جنگی در کار است. جنگی و جنگهایی.
همین هم شد؛ بعدها مغولها به گیلان حمله کردند. در زمان صفویه خونینترین جنگ داخلی تاریخ گیلان رخ داد. بعدها هم سربازان عثمانی، روس و قزاقهای رضاشاه بارها برای تصرف گیلان لشکر کشیدند.
این شد که قلعه رودخان ساخته شد. یکی از مستحکمترین و زیباترین قلعههای دنیا؛ قلعهای که قرار بود بر هر دشمنی پیروز شود. قلعهای که برای نبردهای سخت و محاصرههای طولانی محیا شده بود.
راستی برای اقامت در شهرهای شمالی میتوانید رزرو اقامتگاه در پینورست را امتحان کنید. ما تمام سعی خودمان را کردهایم تا اقامتتان در واحدهای پینورست اقامتی دوستداستنی و بی دردسر باشد. دلمان ميخواست از روند رزرو اقامتگاه تا تحویل آن کار شما را راحت و سربع کرده باشیم، پس روی ما حساب کنید.
به قول سریال بازی تاج و تخت «زمستان نزدیک است» winter is coming. چرا که به زودی مغولها قرار بود حمله کنند و همهجا را غارت کنند و همه چیز را به تاراج ببرند. ولی کماکان همه درگیر اختلافات داخلی بودند.
گیلانیها و دیلمیها سربازان توانمندی داشتند. به همین خاطر مدام با قدرتهای دیگر متحد میشدند. هفتصد سال پیش کل اهالی گیلان و دیلم، تحت فرمانروایی شاه غازی با طبرستان و رویان متحد شدند و ارتش متحد شمال را ساختند. اولین هدف ارتش متحد شمال شکست دادن حشاشین تحت فرمان قلعهی الموت بود. ارتش متحد شمال با حشاشین جنگید و شکستشان داد. چنانکه در تاریخ ثبت شده است:
«به شلسکوه شبیخون و تاخت کرده و پنج هزار ملحد را گردن بزد و در آن رودبار پنج منار از سر نحس آن ملاعین ساخت…»
اتحاد شمالیها چندان طول نکشید. بعد از شکست اسماعیلیها، گیلانیها فهمیدند که دودستی سرزمینشان را به شاه غازی پادشاه طبرستان تقدیم کردهاند. شاه غازی مردی بسیار ثروتمند و قدرتمند بود. آن زمان ثروتش را با خسرو پرویز مقایسه میکردند. هدف اصلیاش هم بزرگکردن پادشاهیاش بود. به همین خاطر ارتش متحد شمال را برای جنگ با ترکهای غزنوی گسیل کرد. منتهی شکست خورد و سرآخر هم غلامانش در خواب او را کشتند.
این بار فرمانروایان شمال با هم متحد شدند و با جانشینان شاه غازی جنگیدند ولی موفق نشدند. فرمانروایان رویان به گیلانیها پشت کردند و از اتحاد سرباز زدند. رویان با حشاشین قلعهی الموت متحد شد و با گیلان و دیلم جنگید.
بعد از این دیگر اوضاع گیلان همیشه بسیار ناامن بود. دسیسههای پادشاهان طبرستان و رویان و چشم طمع حاکمان الموت و شایعهی حملهای از سمت شرق خراسان.
میشود تصور کرد که آن موقع فرمانروایان گیلان در چه شرایطی بودهاند که به ساختن قلعهای تسخیرناپذیر فکر میکردند.
قلعه رودخان در دورانی ساخته شد که در آن سالها مدعیان حکومت بر گیلان یکییکی یا در جنگ کشته میشدند، یا ترور میشدند یا فرار میکردند. کار به جایی کشید که یکی از شاهان مازندران به راحتی نصف گیلان را تصرف کرد. حالا در این شرایط داستانهای وحشتآوری درمورد حملهی مغولها هم به گوش میرسید.
بیشتر بخوانید: قلعه فورگ – تاریخچهی فداییان اسماعیلی، دربارهی نقب زیر زمینی و مشخصات قلعه
بر اساس بررسی های کارشناسان، این قلعه یک بار در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هجری قمری برای سلطان حسام الدین، فرمانروای گیلان غربی تجدید بنا شده است.
در سال ۱۱۷۵ ه.ق هم قلعه رودخان مورد بازسازی قرار گرفت و به توپهای جنگی مجهز شد. جالب است بدانید که نقل است میرزا کوچکخان هم مدتی در این قلعه پناه گرفته بود.
همان ابتدای مسیر قلعه رودخان، مغازههایی ساختهاند که هم میتوانید ازشان سوغاتی بخرید و هم خوراکی. چند رستوران هم همان جا هستند که میتوانید رویشان برای یکی از وعدههای غذایی حساب کنید. این مغازهها همه را یاد خانههای قدیمی و محلی ژاپنی میاندازند.
توی مسیر هم خردهریز فروشیهای زیادی میبینید که میتوانید ازشان خوراکی بگیرید و بین پیادهروی طولانیتان کمی استراحت کنید.
اطراف قلعه رودخان و توی همان روستای رودخان پر از اقامتگاه بومگردی ،ویلا و کلبه جنگلی خاص است که میتوانید پیش از سفر، بسته به نیازتان در سایت پینورست اقامتگاه رزرو کنید. همینطور میتوانید یکی از شهرهای نزدیک را برای اقامت انتخاب کنید. مثلا فومن یا ماسال جزو مقاصد محبوب برای اقامت در شمال هستند.
شما هم تا به حال به قلعه رودخان رفتهاید؟ بالا رفتن از آنهمه پله برایتان سخت بوده یا ارزشش را داشته؟ چقدر طول کشیده تا به قلعه برسید؟ این مطلب برایتان مفید بوده؟ دیدن قلعه رودخان را پیشنهاد میکنید؟ حتما نظر خودتان را در بخش نظرات برای ما بنویسید.